Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-27@15:08:52 GMT

ماجرای جالب به دنیا آمدن فرزند شهید همت

تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۲۲۳۶۴

ماجرای جالب به دنیا آمدن فرزند شهید همت

باید همین امشب سر زده تشریف بیاری. می دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره. اگه امشب نیایی، من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم. بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن.

به گزارش ایسنا، جهان نیوز نوشت: زمستان سال ۱۳۶۲ بود و ما در اسلام آباد غرب زندگی می‌کردیم. ابراهیم از تهران آمد. قیافه‌اش خیلی خسته به نظر می‌رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

معلوم بود چند شبه که استراحت نکرده، این را از چشم‌های قرمزش فهمیدم. با این همه، آن شب دست مرا گرفت و گفت: «بشین و از جات بلند نشو. امشب نوبت منه و باید از خجالتت در بیام.»

آن زمان مصطفی را باردار بودم. خواستم بگویم که تو خسته‌ای، بنشین تا خستگی‌ات در آید که مهلت نداد و از جایش بلند شد.
سفره را انداخت، غذا را کشید و آورد، غذای مهدی را داد و بعد از اینکه سفره را جمع کرد و برد، دوتا چای هم ریخت و خوردیم بعد رفت و رختخواب را انداخت و شروع کرد با بچه حرف زدن، می‌گفت: «بابایی، اگه پسر خوب و حرف گوش کنی باشی. باید همین امشب سر زده تشریف بیاری. می‌دونی چرا؟ چون بابا خیلی کار داره. اگه امشب نیایی، من توی منطقه نگران تو و مامانت هستم. بیا و مردونگی کن و همین امشب تشریف فرمایی کن.»

جالب اینکه می‌گفت: «اگه پسر خوبی باشی» از کجا می‌دانست که بچه پسر است.

هنوز حرفش تمام نشده بود که زد زیر حرفش و گفت: «نه بابایی، امشب نیا. بابا ابراهیم خسته است. چند شبه که نخوابیده، باشه برای فردا.»

این را که گفت، خندیدم و گفتم «بالاخره تکلیف این بچه رو مشخص کن. بیاد یا نیاد؟!» کمی فکر کرد و دوباره گفت: «قبول، همین امشب.»

بعد ادامه داد: «راستی حواسم نبودم، چه شبی بهتر از امشب؟ امشب شب تولد امام حسن عسکری(ع) هم هست. «بعد انگار که در حال حرف زدن با یکی از نیروهایش باشد، گفت :«پس همین امشب، مفهومه؟!»

دوباره خنده‌ام گرفت و گفتم :«چه حرف‌هایی می‌زنی امشب ابراهیم، مگه میشه؟!»
مدتی گذشت که احساس درد کردم و حالم بد شد. ابراهیم حال مرا که دید، ترسید و گفت: «بابا تو دیگه کی هستی، شوخی هم سرت نمی‌شه، پدر صلواتی؟»

دردم بیشتر شد، ابراهیم دست و پایش را گم کرده بود و از طرفی هم اشک توی چشم هایش حلقه زده بود، پرسید: «وقتشه؟» گفتم :«آره» سریع آماده شد و مرا به بیمارستان رساند و همان شب مصطفی به دنیا آمد.

مصطفی که به دنیا آمد، حالم زیاد خوب نبود. نمی‌خواستند اجازه بدهند که مرخص شوم، اما با رضایت خودم به خانه برگشتم.

همین که به خانه رسیدیم، حاجی رفت سراغ بچه، او را بوسید و بعد رفت جانمازش را پهن کرد و نماز شکر خواند. صدای گریه‌اش از داخل اتاق می‌آمد، می‌شنیدم که خدا را خطاب قرار داده و شکر می‌کرد.

روز بعد به منطقه نرفت و پیش ما ماند. چون کسی نبود که کمکم کند. ابراهیم به بچه‌ها رسیدگی می‌کرد و با اینکه دکتر گفته بود که تا چند ساعت به بچه چیزی ندهید، اما وقتی مصطفی گریه می‌کرد، طاقت نداشت و به او شیر یا آب قند می‌داد.

شب به یاد ماندنی بود. ابراهیم مثل پروانه دورم می‌چرخید. آن شب را هرگز فراموش نمی‌کنم. یاد حرف‌های شب قبلش که با بچه صحبت می‌کرد و از او می‌خواست که تشریف بیاورد که می‌افتادم، خنده‌ام می‌گرفت و فقط نگاهش می‌کردم.

راوی: ژیلا بدهیان (همسر شهید)

برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت‌هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: شهید محمد ابراهیم همت جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی جنگ غزه عملیات طوفان الاقصی همین امشب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۲۲۳۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

افتتاح گود زورخانه شهید ابراهیم هادی در مصلای اردبیل

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز اردبیل؛ دهوری مسئول ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای مصلای اردبیل گفت: با راه اندازی این زرخانه به نام شهید پهلوان ابراهیم هادی روز‌های زوج در مصلی اردبیل با حضور جوانان و نوجوانان به ورزش سنتی و ایرانی زورخانه‌ای می‌پردازیم.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • مقابله با آمریکا؛ هدف مشترک تهران - مسکو
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • ادعای جالب دختر ابراهیم رئیسی درباره حقوق ماهانه پدرش
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ 
  • افتتاح گود زورخانه شهید ابراهیم هادی در مصلای اردبیل
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
  • تشییع و خاکسپاری مادر شهید در فرادنبه
  • آسمانی شدن مادر شهید در فرادنبه